آروینآروین، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

آروین عشق و زندگی مامان و بابا

مروارید هفتم و خاطرات این روزها

سلام پسرم آروینم نفسم نمیدونی چقدر دلم میخواد هر روز بیام و برات از کارهایت بنویسم ولی مامان رو ببخش اگر دارم کوتاهی میکنم الان که دارم برات مینویسم شما یک سال و 9 روز داری و مروارید هفتم تقریباً در اومده چند قدم راه میری و مامان و بابا رو خیلی خوب تلفظ میکنی من که عاشق مامان گفتنت هستم عزیزم مخصوصاً وقتی جلوی عمه ات میگی                  این هم از عکس  آروین مامان  در متولدین ١٢ بهمن نی نی وبلاگ       خوشا به حال قلبم چون از تو جان گرفته / نبض وجودم از تو خط امان گرفته خوشا به حال جانم که مرگ او غم...
26 بهمن 1392

یک سالگی نفسم

  امروز به تو فکر میکنم به زمانی که چشم گشودی و آغوش زمان ضربان قلبش را با تو یکی نمود دنیایم با تو آغاز شد   میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که می توان با آن به رنجهای زندگی هم دل بست و هم در میان این روزهای شتاب زده عاشقانه تر زیست میلاد تو ، معراج دستهای من است وقتی که عاشقانه تولدت را شکر می گویم تولدت مبارک عزیزم خیلی دوست دارم همیشه کنارم بمان که تو تنها بهانه زندگی ام هستی     عزیزم ، نگاهت زیباتر از خورشید ، دلت پاک تر از آسمان و صدایت آرام تر از نسیم بهار تولد آسمانیت مبارک     ...
12 بهمن 1392

تصادف خاله مریم

سلام به همه دوستان وبلاگی عزیزم از اینکه اینقدر دیر بهتون سر میزنم منو ببخشید و از همه بیشتر از آروین عزیزم معذرت میخوام که اینقدر براش کم میگذارم نمیدونم از کجا براتون بگم از عروسی خاله مریم که با یک تصادف وحشتناک به تعویق افتاد  یا از تولد نفسم که به خاطر اون تصادف نمیتونم براش بگیرم   نمیدونید چقدر دلم گرفته حتی اشک هم مرهمی نیست  توی این روز عزیز ، روز تولد عزیزترین کسم حتی فکرش رو هم نمیکردم این اتفاق بیفته و من توی این روز اینقدر ناراحت باشم  آخه خدایا چرا ؟؟؟ ...
12 بهمن 1392
1